معنی غیر قابل اجرا - جستجوی لغت در جدول جو

غیر قابل اجرا

انجام ناپذیر پیش نرفتنی ادامه...

انجام ناپذیر پیش نرفتنی

فرهنگ لغت هوشیار

غیر قابل اجرا

انجام ناپذیر ادامه...

انجام ناپذیر

فرهنگ واژه فارسی سره

غیر قابل اجرا

Unenforceable, Unworkable ادامه...

Unenforceable, Unworkable

دیکشنری فارسی به انگلیسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

غیر قابل ارجاع

برگشت ناپذیر ادامه...

برگشت ناپذیر

فرهنگ واژه فارسی سره

غیرقابل اجراغِیرِقابِلِ اِجرا

غير قابلٍ للتّنفيذ ادامه...

غَيْرَ قَابِلٍ لِلتَّنْفِيذَ

دیکشنری فارسی به عربی

غیرقابل اجراغِیرِقابِلِ اِجرا

inapplicable, irréalisable ادامه...

inapplicable, irréalisable

دیکشنری فارسی به فرانسوی

غیرقابل اجراغِیرِقابِلِ اِجرا

неисполнимый , неосуществимый ادامه...

неисполнимый , неосуществимый

دیکشنری فارسی به روسی

غیرقابل اجراغِیرِقابِلِ اِجرا

不可执行的 , 不可行的 ادامه...

不可执行的 , 不可行的

دیکشنری فارسی به چینی

غیرقابل اجراغِیرِقابِلِ اِجرا

ناقابل عمل , ناقابل عمل ادامه...

ناقابل عمل , ناقابل عمل

دیکشنری فارسی به اردو

غیرقابل اجراغِیرِقابِلِ اِجرا

কার্যকরী নয় , অমুকাভাবে ادامه...

কার্যকরী নয় , অমুকাভাবে

دیکشنری فارسی به بنگالی

غیرقابل اجراغِیرِقابِلِ اِجرا

บังคับใช้ไม่ได้ , ไม่สามารถทำได้ ادامه...

บังคับใช้ไม่ได้ , ไม่สามารถทำได้

دیکشنری فارسی به تایلندی

غیرقابل اجراغِیرِقابِلِ اِجرا

isiyotekelezeka ادامه...

isiyotekelezeka

دیکشنری فارسی به سواحیلی

غیرقابل اجراغِیرِقابِلِ اِجرا

uygulanamaz ادامه...

uygulanamaz

دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی

غیرقابل اجراغِیرِقابِلِ اِجرا

実行不可能な , 実行不可能な ادامه...

実行不可能な , 実行不可能な

دیکشنری فارسی به ژاپنی

غیرقابل اجراغِیرِقابِلِ اِجرا

시행할 수 없는 , 실행 불가능한 ادامه...

시행할 수 없는 , 실행 불가능한

دیکشنری فارسی به کره ای

غیرقابل اجراغِیرِقابِلِ اِجرا

בלתי ניתן לאכיפה , לא ניתן לביצוע ادامه...

בלתי ניתן לאכיפה , לא ניתן לביצוע

دیکشنری فارسی به عبری

غیرقابل اجراغِیرِقابِلِ اِجرا

unanwendbar, nicht durchführbar ادامه...

unanwendbar, nicht durchführbar

دیکشنری فارسی به آلمانی

غیرقابل اجراغِیرِقابِلِ اِجرا

tidak dapat diterapkan, tidak dapat dilaksanakan ادامه...

tidak dapat diterapkan, tidak dapat dilaksanakan

دیکشنری فارسی به اندونزیایی

غیرقابل اجراغِیرِقابِلِ اِجرا

niet afdwingbaar, onuitvoerbaar ادامه...

niet afdwingbaar, onuitvoerbaar

دیکشنری فارسی به هلندی

غیرقابل اجراغِیرِقابِلِ اِجرا

inapplicabile, irrealizzabile ادامه...

inapplicabile, irrealizzabile

دیکشنری فارسی به ایتالیایی

غیرقابل اجراغِیرِقابِلِ اِجرا

inaplicable, inejecutable ادامه...

inaplicable, inejecutable

دیکشنری فارسی به اسپانیایی

غیرقابل اجراغِیرِقابِلِ اِجرا

inaplicável, irrealizável ادامه...

inaplicável, irrealizável

دیکشنری فارسی به پرتغالی

غیرقابل اجراغِیرِقابِلِ اِجرا

niewykonalny, niemożliwy do wykonania ادامه...

niewykonalny, niemożliwy do wykonania

دیکشنری فارسی به لهستانی

غیرقابل اجراغِیرِقابِلِ اِجرا

не виконуваний , неможливий ادامه...

не виконуваний , неможливий

دیکشنری فارسی به اوکراینی

غیرقابل اجراغِیرِقابِلِ اِجرا

अमल में न लाने योग्य , अमल न होने योग्य ادامه...

अमल में न लाने योग्य , अमल न होने योग्य

دیکشنری فارسی به هندی